جدول جو
جدول جو

معنی فروتراشیدن

فروتراشیدن
(دُشْ اُ دَ)
خشک شدن و ریختن چیزی: حسنک قریب هفت سال بر دار بماند، چنانکه پایهایش همه فروتراشید و خشک شد. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا