معنی فروبریدن فروبریدن (دُ مَ کَ دَ) قطع کردن. ادامه ندادن: امیر گفت: بر این فرزند من دروغها بسیار میگویند و دیگر آن جستجوها فروبرید. (تاریخ بیهقی) لغت نامه دهخدا