جدول جو
جدول جو

معنی فروآویختن

فروآویختن
(دُ مَ گِ رِ تَ)
آویزان کردن. آویختن:
ازمیان خانه کعبه فروآویختند
شعر نیکو را بزرین سلسله پیش عزی.
منوچهری.
، آویزان شدن. درآویختن:
دو ساعد را حمایل کرد بر من
فروآویخت از من چون حمایل.
منوچهری
لغت نامه دهخدا