جدول جو
جدول جو

معنی فرواستادن

فرواستادن
(دَ تَ / تِ دَ دَ)
ایستادن. پایداری کردن. ماندن:
هرکه اومعدن کریمی جست
به در کاخ او فرواستاد.
فرخی
لغت نامه دهخدا