معنی فرو فرو (فَرْوْ) پوستین. ج، فراء. (منتهی الارب). چیزی شبیه جبه که از پوست حیوانات چون خرگوش و روباه و سمور دوزند. ج، فراء. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا