معنی فرناه فرناه (دَ ثَ) فروکوفتن. (منتهی الارب). فرس. (اقرب الموارد) ، شکستن. (منتهی الارب) ، قطعه قطعه کردن. (اقرب الموارد). پاره کردن. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا