معنی فرخش فرخش (فَ رَ) کفل اسب و استر و گاو و دیگر چارپایان باشد. (برهان). پرخش. کفل اسب. (یادداشت به خط مؤلف) : روز هیجا از سر چابک سواری بردری از فرخش و ران اسب خصم کیمخت و بغند. سوزنی (دیوان ص 62). فرخچ. فرخج. رجوع به فرخج و پرخش شود لغت نامه دهخدا