جدول جو
جدول جو

معنی فرجار

فرجار
(فِ)
معرب پرگار و آن آلتی باشد که بدان دائره کشند. (برهان). برکار. بیکار. معرب پرگار فارسی. (از اقرب الموارد). رجوع به پرگار شود
لغت نامه دهخدا