معنی فراخویش فراخویش (فَ خویشْ / خیشْ) بخود. معمولاً با فعلی همراه آید: نه پدر کار پسر میتوانست ساخت نه خویش فرا خویش میرسید. (جهانگشای جوینی). رجوع به ’فرا’ شود لغت نامه دهخدا