جدول جو
جدول جو

معنی فدامه

فدامه
(دَ)
گنگلاج گردیدن. (منتهی الارب). رجوع به فدم شود، درمانده در سخن شدن. (منتهی الارب). فدم گردیدن. (اقرب الموارد). رجوع به فدم شود، گول و درشت خوی شدن. (منتهی الارب). فدامت. رجوع به فدامت و فدم شود
لغت نامه دهخدا