جدول جو
جدول جو

معنی فتادن

فتادن
(مُ دَ / دِ کَ دَ)
افتادن:
خداوندا چو آید پای بر سنگ
فتد کشتی در آن گردابۀ تنگ.
نظامی.
گر نه ز صبح آینه بیرون فتاد
نور تو بر خاک زمین چون فتاد؟
نظامی.
رباخواری از نردبانی فتاد
شنیدم که هم درنفس جان بداد.
سعدی.
رجوع به افتادن شود
لغت نامه دهخدا