معنی فاژیدن فاژیدن (مُ دَ / دِ خوَرْ خُرْ دَ) خمیازه کشیدن. (برهان). دهان دره کردن: شراب شب و نشأۀ آن نیرزد به فاژیدن بامداد خمارش. بوالمثل بخاری. رجوع به فاژ و فاژه شود لغت نامه دهخدا