جمع واژۀ غیره. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). یکی از معانی آن دیه است، چنانکه گویند: ان لم تقبلوا الغیر جدعنا انوفکم، یعنی اگر دیه ها را نپذیرید بینی های شما را قطع میکنیم. و گفته اند غیر مفرد است و جمع آن اغیار است. (از اقرب الموارد). - غیرالدهر، سختیهای روزگار که دیگرگون گرداند. (منتهی الارب). پیش آمدهای روزگار که تغییر دهند. (از اقرب الموارد). حوادث زمانه. تصاریف. صروف زمان گشتن حال. تغیر حال. (متن اللغه). تغیر. دگرگونی: تا نصیحتگر او بود براو بود پدید چون نصیحت نشنید آمد در کار غیر. فرخی. تا جهانست جهاندار تو بادی و مباد در جهانداری و در دولت تو هیچ غیر. فرخی. خدنگ ترکی بر روی و سر همی خوردند همی نیامد بر رویشان پدید غیر. فرخی. ، بعضی آن را بمعنی دیه آورده و مفرد دانسته اند. رجوع به غیر (ج غیره) و اقرب الموارد شود