معنی غنج غنج (غُ) گردشده و بهم آمده که غنجه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا) : گنج بود و فتاده اندر کنج کرده ضعفش ز بینوایی غنج. آذری (از فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) لغت نامه دهخدا