معنی غناج
غناج
(غُ)
کرشمه. (منتهی الارب). ناز و غمزه. دلال. غنج. غنج. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
⚡ جستجوی واژه " غناج " در سایر فرهنگهای لغت و دائره المعارفهای جدول جو ...