معنی غمق غمق (دَ مَ شَ) نمگین شدن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). نم برآمدن از زمین. (منتهی الارب) (آنندراج). نم نشستن بر زمین. نمناک شدن زمین. غمقت الارض غمقاً، رکبها الندی، فهی غمقه، تباه شدن گیاه از بسیاری نمناکی و تری. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا