جدول جو
جدول جو

معنی غله

غله
(غُلْ لَ / لِ)
کوزۀ کوچک. (فرهنگ جهانگیری). کوزۀ کوچک سرتنگ. (برهان قاطع) (آنندراج) (انجمن آرا). کوزه ای که طمغاچیان و راهداران و قماربازان دارند و در آن پول سیاه و سپید جمع میکنند وغلّک تصغیر آن است و آن کوزه را غله دان و غولک دان نیز گفته اند. (از انجمن آرا) (آنندراج) :
گردون دهد به سفرۀ محنت مرا طعام
گیتی دهد به غلۀ شدت مرا شراب.
قاضی حمیدی (از فرهنگ جهانگیری) (رشیدی)
لغت نامه دهخدا