جدول جو
جدول جو

معنی غلغلک

غلغلک
(غِ غِ لَ)
جنبانیدن انگشتان در زیر بغل و پهلوی آدمی تا به خنده درآید. خارانیدن جایی حساس از تن کسی تا او را خنده افتد، چون زیربغل و کف دست و کف پای. غلغلیچ. غلغلیج. غلغلیچه. دغدغه. غلغچ. غلملیج. کلخرجه. رجوع به غلغلیچ. شود
لغت نامه دهخدا