معنی غلث - لغت نامه دهخدا
معنی غلث
- غلث
(دَ عَ) - غلث زند، آتش نادادن آتش زنه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، آمیختن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). یقال: غلثت البر بالشعیر، و غلثت الحدیث، خلطته. (منتهی الارب). مخلوط کردن. (اقرب الموارد) ، گرد کردن. (منتهی الارب) : غلثث الشی ٔ، جمعته، پیراستن مشک را به ارطی ̍. (منتهی الارب) (آنندراج) : غلث سقاء، دباغت آن با درخت ارطی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا