معنی غسوق
- غسوق (دَ)
- غسوق چشم، خیره گردیدن و تاریک شدن یا اشک آوردن آن. (از منتهی الارب) (آنندراج) : غسقت العین غسوقاً، دمعت و قیل انصبت، و قیل اظلمت. (اقرب الموارد) ، غسوق آب، ریختن آن، غسوق ابر، باریدن باران. (از المنجد) ، تاریک شدن شب. (تاج المصادر بیهقی). در فرهنگهای دیگر به این معنی دیده نشد
