جدول جو
جدول جو

معنی غساله

غساله
(غَسْ سا لَ)
صیغۀ مبالغه از غسل. مؤنث غسال. زن شوینده، زن مرده شوی.
- ثلاثۀ غساله، سه جام می که پس از خواب شب بامدادان نوشند. رجوع به ثلاثۀ غساله شود:
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
وین بحث با ثلاثۀ غساله میرود.
حافظ
لغت نامه دهخدا