جدول جو
جدول جو

معنی غرمیده

غرمیده
(غَ دَ / دِ)
خشمگین و قهرآلود. غرمنده. (برهان قاطع). ظاهراً مصحف غژمیده. (حواشی برهان قاطع چ معین). غضبناک و خشمگین. غرمان. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به غرمان و غرمنده شود:
نفس تو اژدهاست غرمیده
نیک و بد هرچه یافته چیده.
استاد لطیفی (از فرهنگ شعوری)
لغت نامه دهخدا