معنی غرمنده
- غرمنده (غَ مَ دَ / دِ)
- قهرآلود و خشمناک. (برهان قاطع) (آنندراج). ظاهراً مصحف غژمنده. (حواشی برهان قاطع چ معین) :
شه از کینه زآنگونه غرمنده شد
که شیر از نهیبش سرافکنده شد.
جلالی (از فرهنگ رشیدی) (از آنندراج) (از انجمن آرا).
غراشیده. (صحاح الفرس). غرمان. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) (انجمن آرا)
