جدول جو
جدول جو

معنی غراشیدن

غراشیدن
(مُ مَ دَ)
خراشیدن، خشم گرفتن و قهر کردن و غضب کردن. (از برهان قاطع). خشمگین شدن. خشم آوردن. ستیزیدن. (ناظم الاطباء). آزغدن. آزغیدن. این فعل با حرف اضافۀ ’از’ به کار میرود: غراشیدن از کینه. رجوع به غراشیده شود. از این مصدر صورتهای غراش، غراشیده و غرشیده نیز استعمال کنند. رجوع به همین کلمات شود
لغت نامه دهخدا