جدول جو
جدول جو

معنی غاتفری

غاتفری
(فَ)
منسوب به رأس قنطرۀ غاتفر که محله ای است در سمرقند. رجوع به غاتفر قسمت منقول از سمعانی شود:
سرای و باغ تو آراسته به سرو بلند
چه سرو کاشغری و چه سرو غاتفری.
عنصری (از شعوری و فرهنگ خطی).
پری ندارد رنگ شکفتۀگل سرخ
پری ندارد بالای سرو غاتفری.
ازرقی (از جهانگیری و شعوری و آنندراج).
حسین غاتفری رخت برد سوی جحیم
امید منقطع از رحمت خدای رحیم.
سوزنی.
خدش به شمس باختری بر فسوس کرد
قدش به سرو غاتفری بر مفاخره.
سوزنی.
- ترب غاتفری، ترب یا تربچۀ سرخ:
بی تو همه حریفان بی ترب و ترّه اند
تو همچو ترب غاتفری زینت تره.
سوزنی
لغت نامه دهخدا