جدول جو
جدول جو

معنی عوانی

عوانی
(عَ)
ستمگری و جباری و سختگیری و زجر کردن:
خشم شاه عشق بر جانش نشست
بر عوانی و سیه روئیش بست.
مولوی.
مرد از آن گفته پشیمان شد چنان
کز عوانی ساعت مردن عوان.
مولوی.
رجوع به عوان شود، پاسبانی:
همی کشد ز پس خویشت این جهان که بجوی
گهی به روز عوانی و گه به شب عسسی.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 470)
لغت نامه دهخدا