ابر یا ابر آب گیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، عنان السماء، آنچه از آسمان بنظردرآید. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : نور و شعله هر یکی شمعی از آن برشده خوش تا عنان آسمان. مولوی. دو درم سنگ است پیه چشمتان نور روحش تا عنان آسمان. مولوی (مثنوی ج 4 ص 389). ، آنچه از آسمان بالارفته باشد. (از اقرب الموارد) ، پیرامون سرای. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : عنان الدار، جانب و کنار خانه. (از اقرب الموارد)