معنی عمی عمی (عُمْیْ) جمع واژۀ أعمی ̍ و عمیاء. رجوع به اعمی و عمیاء شود: من ندانم خیر الاخیر او صم و بکم و عمی من از غیر او. مولوی لغت نامه دهخدا