محو وناپدید شدن کتاب. (از منتهی الارب). کهنه و مندرس گشتن کتاب و نامه. (از اقرب الموارد) ، ناپدید و بی نشان کردن و پنهان نمودن چیزی را. (از منتهی الارب). مخفی کردن. (از اقرب الموارد) ، خویشتن را در کاری نادان ساختن و ناشناسا نمودن با وجود معرفت در آن. (از منتهی الارب). تجاهل کردن و خود را به نادانی زدن. (از اقرب الموارد) ، سخت گردیدن و سیاه شدن و تاریک گشتن روز. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عمس. عماسه. عموس