جدول جو
جدول جو

معنی عمد

عمد
(عَ مِ)
خاک تر. (منتهی الارب). مکانی که باران آن را نمناک کرده باشد. (از اقرب الموارد) ، هو عمدالثری، او بسیار نیکوئی کننده و بسیاراحسان است. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شتر که درون کوهانش خسته و شکسته باشد. (منتهی الارب). شتری که سنامش به ’عمد’ دچارشده باشد. (از اقرب الموارد). رجوع به عمد شود
لغت نامه دهخدا