معنی عمت عمت (عَمْ مَ) عمه. عمه:...والدۀ امیر مسعود و عمتش حرۀ ختلی نیز نبشته بودند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 17). عمت حرۀ ختلی رضی اﷲ عنها بر عادت سال گذشته... بسیار خوردنی با تکلف ساخته بود. (تاریخ بیهقی ص 256). رجوع به عمه شود لغت نامه دهخدا