پی پیچیدن بر کمان. (از منتهی الارب). ’عقب’ و پی پیچیدن بر کمان و تیر و نیزه، وآنها را در این صورت ’معقوب’ گویند. (از اقرب الموارد). پی بر جای پیچیدن. (تاج المصادر بیهقی) ، بر پاشنۀ کسی زدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بر پاشنه زدن. (تاج المصادر بیهقی) ، خلیفۀ کسی شدن. (از منتهی الارب). جانشین کسی شدن و پس از او آمدن. (از اقرب الموارد). از پی درآمدن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). عقوب. عاقبه. و رجوع به عقوب و عاقبه شود، نکاح کردن بعد مردن، یا طلاق کسی، برگ سبز برآوردن بعد برگ خشک. (از منتهی الارب) ، عقب زیدا فی أهله، زید را ستمکار دید و جانشین او شدبر خانواده اش. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب)