معنی عفک عفک (خِ) استوار نکردن سخن را و ناسره گفتن آنرا. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بازداشتن از حاجت، مماطلت کردن حق کسی را، سخت گول گردیدن. (از منتهی الارب). بسیار احمق شدن. (از اقرب الموارد). عفک. رجوع به عفک شود لغت نامه دهخدا