جدول جو
جدول جو

معنی عفر

عفر
(عَ)
خاک. (منتهی الارب). تراب. (فهرست مخزن الادویه). روی خاک. ظاهر و روی خاک. (از اقرب الموارد) ، دشواری و سختی: کلام لاعفر فیه، سخنی که پیچیدگی و دشواری در آن نباشد. (از اقرب الموارد). عفر. (منتهی الارب). رجوع به عفر شود
لغت نامه دهخدا