جدول جو
جدول جو

معنی عطس

عطس
(خَ شَ)
عطسه دادن. (منتهی الارب). عطسه آمدن کسی را. (از اقرب الموارد) ، دمیدن صبح. (از منتهی الارب). عطس الصبح، صبح آشکار شد و روشن شد. و گویند عطس أنف الصبح، یعنی آغاز صبح آشکار شد. (از اقرب الموارد) ، مردن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عطاس. رجوع به عطاس شود
لغت نامه دهخدا