جدول جو
جدول جو

معنی عصاب

عصاب
(عَصْ صا)
ریسمان بر و ریسنده. (از منتهی الارب). ریسمان گر و ریسنده. (آنندراج). بسیار ریسنده. (ناظم الاطباء). غزّال. (اقرب الموارد) ، ریسمان فروش. (ناظم الاطباء). گلابه ریسمان فروش. (دهار) ، کلاه فروش. (ملخص اللغات حسن خطیب)
لغت نامه دهخدا