سه شب از هر ماه که بعداز شب نهم آید. (منتهی الارب). سه شب از شبهای ماه، که پس از تسع واقع است. (از اقرب الموارد) ، هر نباتی را گویند که در وقت شکستن شاخ آن یابرکندن برگ آن شیری از وی برآید. (برهان قاطع) ، نام رستنیی است که ثمر و میوۀ آن را بعربی خرفع گویند که کاویشه باشد و عصفر نیز خوانند. و بعضی گویند نوعی از حرشف است که کنگر باشد، و کنگرماست چیزی است مشهور. و بعضی دیگر گویند درختی است که آن را در هندوستان آگ خوانند و به لغت اهل عمان سنای مکی باشد. (برهان قاطع). هر نباتی که شیر دهد، خصوصاً درخت آک. (غیاث اللغات) (آنندراج). به هندوی جس گویند، و آن را صمغ باشد شیرین و طعم او شیرین بود و میوۀ او مجوف باشد و در میان میوۀ او به شبه پنبه چیزی باشد، چون جرم او شکافته شود آن چیز که در میان او بود به شبه پنبه نمایدو در زیر پنبه سر دانه باشد و از آن دانه شکر و عشرسازند، و در خزاین ملوک باشد و با او بعضی علتها رادارو کنند، و آن پنبه را خرفع گویند. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). درختی است که آتش زود درگیرد و مردم از آن بهترین به چقماق آتش نگیرند، و از آن نازبالش سازند، و شکری مشهور که از شکوفه و شاخ آن برآید و در آن یک گونه تلخی باشد. (منتهی الارب). درختی است با خاصیت سوزندگی و مردم آتش زنه ای نیکوتر از آن نگیرند، وداخل مخده ها و بالش ها را از آن پر کنند و از شکوفه و شاخه های آن شکری تلخ مزه بیرون آید، و گویند آن از عضاه، و از درختان بزرگ است و آن را صمغی شیرین مزه باشد و برگهائی عریض و رو به آسمان دارد و از شاخه ها و محل شکوفه های آن شیره ای خارج میشود. یک دانۀ آن عشره و جمع آن عشر و عشرات است. (از اقرب الموارد). درختی است عرابی ازجملۀ یتوعات. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). درخت خرک، و به هندی آک نامند. (از مخزن الادویه). درختی است بزرگ که نوعی من ّ و صمغی شیرین در گل و شاخه های آن است که کمی به تلخی زند، برگ پهن دارد و قسمی قو در آن است که بهترین اقسام قو باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). بعضی گفته اند که ثمرۀ آن را حرمع خوانند و از یتوعات سبعه است. (نزهه القلوب). استبرق. آک. آگ. کاجیره. کاچیره. کافشه. کرک. اشخر. رجوع به اشخر و استبرق و کاجیره و آگ و سکرالعشر شود