معنی عسیل - لغت نامه دهخدا
معنی عسیل
- عسیل
(عَ) - مرد سخت زنندۀ سبک دست. (منتهی الارب). عسل. و رجوع به عسل شود، جاروب عطار. (منتهی الارب). جاروب عطار که آنچه با صلایه مشک سایند بدان واهم آورند. (السامی فی الاسامی). مکنسۀ عطار که عطر را بدان جمع آورند. (از اقرب الموارد) ، پر که از آن غالیه بردارند. (منتهی الارب). ریش و پری که بوسیلۀ آن غالیه را برکنند. (از اقرب الموارد) ، نرۀ پیل. (منتهی الارب). قضیب فیل. (مخزن الادویه) ، نرۀ شتر. (منتهی الارب). ج، عسل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا