جدول جو
جدول جو

معنی عسک

عسک
(خَ رَ قَ)
چسبیدن و لازم شدن. (از منتهی الارب). ملازم گشتن و ملتصق شدن به چیزی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا