آزمند گردیدن. (از منتهی الارب). حریص گشتن. (از اقرب الموارد) ، چسفیدن به کسی و لازم گردیدن. (از منتهی الارب). ملازم گشتن و چسبیدن به کسی. (از اقرب الموارد). دردوسیدن و ملازم گرفتن. (تاج المصادر بیهقی) (از المصادر زوزنی) ، ستیهیدن در طلب چیزی. (از منتهی الارب). اصرار و الحاح کردن در آنچه میخواهد. (از اقرب الموارد) ، نزدیک گشن آمدن. (از منتهی الارب)