معنی عساف عساف (خِ) نزدیک به مرگ رسیدن شتر از غده و طاعون، پس لرزیدن گرفتن گلوی آن و دم سخت برآوردن بشتاب. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). عسوف. عسوفه. رجوع به عسوف و عسوفه شود لغت نامه دهخدا