مرد بی زن. (منتهی الارب). مردی که او را اهل و خانواده نباشد. (از اقرب الموارد) ، مرد که از اهل و مال خود دور شود. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، اعزاب. (ناظم الاطباء) ، شتر و گوسپند که از صاحب خود دور رود در چراگاه، جمع واژۀ عازب. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). گویند: ابل عزیب، شترانی که بشب برنگردند بر حی و قبیله. (از اقرب الموارد)