مرد که طرب و جماع رادوست ندارد و بازگردنده از آن. یا ناکس. یا آن که نپوشد کینۀ صاحب خود را. (منتهی الارب) : رجل عزه، مرد روی گردان از لهو و از زنان که از آنها بطرب نیاید و از آنها دوری جوید. و گویند شخص لئیم و پست. و گویندآنکه بغض و کینۀ دوست خود را کتمان نکند. (از اقرب الموارد). عزهاء. عزهاه. عزهی (ع ها / ع هی ی) . عنزهانی. عنزهو. عنزهوه. ج، عزاه، عزاهی، و عزهون. (اقرب الموارد). و رجوع به عزهات شود