جدول جو
جدول جو

معنی عرمه

عرمه
(عَ رِ مَ)
بند آب و حاجز میان دو چیز. (منتهی الارب). سد و بندی که در جلو سیل می بندند، و حاجز میان دو چیز. (ناظم الاطباء). سدی که در عرض وادی قرار دهند. (از اقرب الموارد). ج، عرم و یا آن جمعی است بدون واحد، و برخی گویند واحد آن عرمه است. (از منتهی الارب). ج، عرم مثل کلمه و کلم. ویا عرم جمعی است بدون واحد، و گویند آنها احباس و گویهایی است که در وادیها ساخته می شود. (از اقرب الموارد) ، باران سخت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ذهب بهم سیل العرم، یعنی سیل عرم آنها را از بین برد. (از اقرب الموارد) ، کلاکموش نر. (منتهی الارب). جرذ نر. (از اقرب الموارد). جرذ ذکر است، یعنی موش دشتی نر. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا