معنی عرف عرف (عِ) به درنگ شناختن. دیری در شناختگی. (منتهی الارب). گویند ما عرف عرفی اًلا بأخره، یعنی مرا نشناخت مگر اخیراً. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شکیبائی. (منتهی الارب). صبر. (اقرب الموارد) (دهار) لغت نامه دهخدا