معنی عرص
- عرص (خِ)
- پیوسته با درخش و رعد ماندن هوا. (از منتهی الارب). پیوسته با درخش و تندر گردیدن هوا. (از ناظم الاطباء). دوام یافتن برق آسمان. (از اقرب الموارد) ، مضطرب گردیدن شتر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بستن گردن شتر را بر بازوی آن. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
