معنی عرس عرس (عُ رُ) نکاح و عروسی. (ناظم الاطباء). زفاف. (اقرب الموارد). عرس. رجوع به عرس شود، مهمانی عروسی. (منتهی الارب). طعام ولیمه. (از اقرب الموارد). رجوع به عرس شود، جمع واژۀ عروس. رجوع به عروس شود لغت نامه دهخدا