دویدن اسب. (منتهی الارب) ، دویدن خواستن اسب. (منتهی الارب) (فرهنگ نظام) ، ستم کردن بر کسی، درگذشتن از حد، بازگردانیدن و مشغول کردن از کار، برجستن به سر کسی، تجاوز کردن، درگذشتن از کار و ترک دادن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). جاوزه و ترکه، دستبرد زدن دزد بر قماش. و اللص علی القماش. (از اقرب الموارد) ، دشمنی کردن. (از قطرالمحیط)