جدول جو
جدول جو

معنی عدل

عدل
(عِ)
عوض. بدل. معادل. مقابل. برابر:
گفتم که مرغ نبود دهقان امام را
گفتا که مرغ نبود عدلی دهد خره.
سوزنی.
، هم بار
لغت نامه دهخدا