جدول جو
جدول جو

معنی عتب

عتب
(عَ تَ)
کار کریه و ناخوش. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، سختی، یقال ما فی هذا الامر رتب ولا عتب، ای شده. (منتهی الارب) ، میان انگشت سبابه و وسطی یا میانۀ وسطی و بنصر، چوبهای پهن که بر عود نهند تا تارهای عود را بدان دراز کشند، درشتی زمین، تباهی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا